عجب صبری خدا دارد...

 

عجب صبری خدا دارد!
  اگر من جای او بودم؛
    که در همسایه ی صدها گرسنه،
      نخستین نعره ی مستانه را خاموش آندم،
        بر لبِ پیمانه می کردم
.

عجب صبری خدا دارد
!
  اگر من جای او بودم؛
    که می دیدم یکی عریان و لرزان؛

      چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم،

        دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین؛
          زمین و آسمان را،
            واژگون، مستانه می کردم
.

عجب صبری خدا دارد
!
  اگر من جای او بودم؛
    برای خاطر تنها یکی مجنونِ صحراگردِ بی سامان،
      هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو،
        آواره و دیوانه می کردم
.

عجب صبری خدا دارد
!
  اگر من جای او بودم؛
    به گردِ شمع سوزانِ دلِ عشاقِ سرگردان،
     سراپایِ وجودِ بی وفا معشوق را،
        پروانه می کردم
.

عجب صبری خدا دارد
!
  چرا من جایِ او باشم؛
    همین بهتر که او خود جایِ خود بنشسته و تابِ تماشایِ تمامِ زشتکاری هایِ این مخلوق را دارد
!
      وگرنه من به جایِ او چو بودم،
        یک نفس کی عادلانه سازشی،
          با جاهل فرزانه می کردم؛

 عجب صبری خدا دارد! عجب صبری خدا دارد!

نظرات 4 + ارسال نظر
محمود 1385,12,06 ساعت 12:03 http://satlamerd

خیلی
زنگنه ایی چیش به محرم

عجب عدلی خدا دارد.

سجاد 1385,12,12 ساعت 11:00

سلام محمد عالی بود فقط رنگش یه کم تند شده
خداحافظ

سلام عزیز زنگنه ای
بازهم اومدم سر زدم . امیدوارم که همیشه سرفراز و مؤید باشید ..
با سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد